اسم پسر با حرف س - صفحه 2

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

ساغون/saghon/

پیمانه، وسیله اندازه گیری


پسر

ترکی
سالارمهدی/s.-mahdi/

ترکیب دو اسم سالار و مهدی ( رهبر و هدایت شده )، از نام های مرکب، سالار و مهدی


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
سالداش

صخره


پسر

ترکی
سامران/samran/

سربلند و شاهانه


پسر

کردی
سامرند/samrand/

نام کوهی است


پسر

کردی
سامع/sāme'/

شنونده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
سانال/sanal/

جذاب، شهیر، نام دار


پسر

ترکی
ساهی/sahi/

آسمان صاف


پسر

کردی
ساواش/savash/

نبرد


پسر

ترکی
ساورا/savra/

امید


پسر

فارسی، آشوری
ساورین/savrin/

ارمغان


پسر

ترکی
ساونگ/savang/

نام پدر باونگهه در فروردین یشت


پسر

فارسی
سبحات/sobohāt/

انوار پروردگار و جلالت او


پسر

عربی
سبوح/sabbuh/

بسیار پاک، از نام های پروردگار


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
سخا/sakhā/

سخاوت، ( = سخاوت )


پسر

عربی
سدانت/sadānat/

پرده داری و دربانی و خدمت کعبه


پسر

عربی
سیاف/sayyāf/

جنگاورِ شمشیرزن


پسر

عربی
سزاوار/se(a)zāvar/

شایسته، لایق، دارای شایستگی


پسر

فارسی
سائب/saeb/

روان، شتابان


پسر

عربی
ساید/sāyed/

مهتر، سرور


پسر

عربی
سپه ران/sepahrān/

سپهر، آسمان، فلک، حرکت دهنده ی سپاه، فرمانده سپاه


پسر

فارسی
سپیتام/sepitām/

نام هشتمین نیای زرتشت، سپنتام


پسر

فارسی
سپیتمان/sepitman/

فرد سفید روی


پسر

فارسی، پهلوی
سترگ/se(o)torg/

بزرگ، عظیم، با اهمیت، مهم ( شخص )، بزرگوار، ( به مجاز ) بی آزرم و شرم


پسر

پهلوی، هندی
سحبان/sāhbān/

شمشیر کش، کسی که با تبختر راه می رود و با کبر و غرور راه می رود، کسی که چیزی یا شخصی را روی زمین می ...


پسر

عربی
سخنور/sokhanvar/

صاحب سخن، ادیب، سخن ران، ناطق، خطیب، ( به مجاز ) شاعر، نویسنده


پسر

فارسی
سدیس/sedis/

به معنی شش میباشد که نام قبیله ای بوده است


پسر

عربی
سرایش/so(a)rāyeš/

عمل سرودن، ( اسم مصدر از سرودن و سراییدن )، سرایندگی


پسر

فارسی
سلامان/salāmān/

منظومه ای از جامی، ( اعلام ) ) نام بطنی [کوچک تر از قبیله] از قبیله طی، در سال دهم هجرت هیأتی از سو ...


پسر

یونانی

تاریخی و کهن
سمراد/samrrād/

وهم، فکر، خیال، [از برساخته های فرقه ی آذرکیوان ( دساتیر ) ]


پسر

فارسی
سیرین/sirin/

یکی از اصحاب پیامبر اسلام ( ص )


پسر

عربی
سینداد/sindad/

داده سیمرغ


پسر

فارسی
سادن/saden/

چاکر و خدمتگزار بت خانه


پسر

عربی
سارگن/sargon/

شاه عادل


پسر

فارسی
سامیز/sāmiz/

سامان، فسان، سنگی که با آن کارد و شمشیر و امثال آن را تیز کنند، سنگ کارد و تیغ


پسر

فارسی
سایق/sāyeq/

سوق دهنده، کسی که پیش می رود، بر انگیزاننده


پسر

عربی
سبکتکین/saboktakin/

سبک قدم، نیک قدم، سبکتگین، ( اَعلام ) نام پدر سلطان محمود غزنوی و مؤسس سلسله غزنویان


پسر

مغولی
سرحان/serhān/

اسد، شیر


پسر

فارسی
سرواد/sarvād/

سروا، سرواده، سروده، افسانه، چکامه، چامه، ( در قدیم ) کلام منظوم، شعر


پسر

فارسی
سغدیان/soghdiyan/

هفتمین شاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سندل/sandal/

نام نوعی درخت، نوعی سبزی


پسر

فارسی
سم کو/semko/

نام سرکرده ایلی از کردها به نام شکاک


پسر

کردی
سابق الدین

پیشی گیرنده در دین


پسر

عربی
ساتیار/sātyār/

یار صاف و ساده، ( اوستایی ) از نامهای زرتشتی که گونه ی دیگر آن به نظر می رسد سادیار باشد، ( در اعلا ...


پسر

فارسی
ساردین

سمارسیس، سردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی


دختر، پسر

یونانی، فرانسوی
ساشا/sasha/

مدافع و محافظ مردان، ریشه اصلی نام ساشا یونانی است اما در زبانهای روسی و فرانسه و انگلیسی بکاربرده ...


دختر، پسر

یونانی
سامیان

نام روستایی در نزدیکی اردبیل


پسر

فارسی
سانک/sanak/

شبیه کوچک


پسر

فارسی
ساوه

نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام دلاور تورانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی
سایتال/saytal/

بزرگ


پسر

ترکی
سایراد/sayrad/

سایه بخشنده


پسر

فارسی
سایروس/sayrus/

سیروس یا کوروش


پسر

لاتین، انگلیسی
سایهان/sayhan/

خدای عدالت


پسر

فارسی
ساییل/saeil/

محترم


پسر

ترکی
سبحان قلی

سبحان ( عربی ) + قلی ( ترکی ) بنده سبحان، بنده خداوند


پسر

عربی، ترکی
سبکتین

نام مؤسس سلسله غزنویان و پدر سلطان محمد غزنوی


پسر

ترکی
سپانو/sepano/

دانا و زیرک


پسر

کردی
سپنتام/sepantām/

سپید و پاک، ( اَعلام ) جدّ هشتم زرتشت


پسر

اوستایی
سپنتامن/sepantaman/

نام سرداری ایرانی، مخفف سپیتامان، نام خانوادگی زرتشت


پسر

فارسی
سپنسار/sepansar/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سپهرام/sepahrām/

موجب آرام و قرار سپاه، آرامش لشکریان


پسر

فارسی
سپهرین/sepehrin/

آسمانی، فلکی


پسر

فارسی
سپهیار/sepah-yar/

یار سپاه و گروه


پسر

فارسی
ستایان/setayan/

ستایش کننده


پسر

فارسی
سدرا/sadra/

نام درختی در آسمان هفتم بهشت


پسر

فارسی
سدیدالدین

محکم و استوار در دین


پسر

عربی
سروشان/sorušān/

نام جد بایزید بسطامی، ( سروش، ان ( جمع ) )، جمع سروش، ( اعلام ) نام جدّ بایزید بسطامی که به دستور ا ...


پسر

فارسی
سابق

مربوط به گذشته، پیشین، مقدم، پیشی گیرنده، سبقت گیرنده، نام چندتن از شخصیتهای تاریخی از جمله نام یکی ...


پسر

عربی
ساتگین/sātgin/

پیاله شراب، ( ترکی ) ساتکین، پیاله ی بزرگی که با آن شراب می خورده اند، ( به مجاز ) شراب، مطلوب، محب ...


دختر، پسر

ترکی
ساعی/sāei/

کوشش کننده، کوشا، ( در قدیم ) گرد آورنده ی زکات


پسر

عربی
سرکب

نام یکی از موسیقیدانان بزرگ در دوران ساسانیان


پسر

فارسی
سریتا/serita/

اولین پزشک ایرانی در اوستا، نام اولین پزشک ایرانی


پسر

اوستایی، فارسی
سریران/sarirān/

منسوب به سَریر، تخت پادشاهی، ( سَریر، ان ( پسوند نسبت ) )


پسر

فارسی
سعدون/sadun/

خوشبخت


پسر

عربی
سفندارمذ

نام یکی از امشاسپندان در دین زرتشتی


پسر

فارسی
سلجوق

نام جد خاندان سلجوقیان


پسر

ترکی
سلدوز

نام یکی از امرای مغول در دوره غازان خان


پسر

مغولی
سمارسیس

ساردین، سردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی


دختر، پسر

یونانی
سموئیل/samoeil/

نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، مسموع از خدا


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
سمکنان

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی در نبرد کیخسرو با افراسیاب


پسر

فارسی
سمیح/samih/

بخشنده، بلندنظر، کریم


پسر

عربی
سنان الدین

آن که به منزله نیزه دین است و دشمنان را نابود می کند


پسر

عربی
سهره/sohre/

از شخصیتهای شاهنامه، سرخه، نام پسر افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سهیراد/sahirād/

جوانمرد راست و بلند، ( سَهی = راست و بلند، راد = جوانمرد، آزاده، بخشنده )، جوانمرد آزاده ی راست قام ...


پسر

فارسی
سوادا/sevada/

سیاه


پسر

ارمنی
سوان

نام دریاچه ای در ارمنستان


دختر، پسر

ارمنی
سوبار/subar/

سدّ آب


پسر

ترکی
سوبیتای

نام پسر تولی پسر چنگیزخان پادشاه مغول


پسر

مغولی
سوریاش/soryash/

خدای نور و خورشید


پسر

فارسی
سالک/sālek/

رونده، راه رو، آن که راهی را طی کند، ( در تصوف ) آن که مراحل سلوک عرفانی را معمولاً با ارشاد پیری م ...


پسر

عربی
سایر

سیرکننده، رونده


پسر

عربی
سپند/sepand/

اسپند دانه سیاه و خوشبویی که برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند، اسفند، اسپند، ( = اسفند


دختر، پسر

فارسی
سپندان

خردل


پسر

فارسی
سدید/sadid/

درستکار و مطمئن، قابل اعتماد، استوار و راست، درست، محکم و استوار، ( اَعلام ) لقب منصور ابن نوح ساما ...


پسر

عربی
سرشار/saršār/

پر، لبریز، ( به مجاز ) مالامال و آکنده، فراوان، بسیار


پسر

فارسی
سرود/sorud/

هر نوع آواز آهنگین، ( در موسیقی ) نوعی شعر که در یک آهنگ مشخص به آواز خوانده شود، ( در موسیقی بلوچس ...


پسر

فارسی
سرکش/sarkesh/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از موسیقیدانان دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سلام/salam/

درود، آرزوی خیر و تندرستی، از نام های پروردگار


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
سلطان

پادشاه، به صورت پیشوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند سلطان مراد، سلطا ...


پسر

عربی
سلم/salm/

یکی از سه پسر فریدون در اوستا، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) شاهزاده ی پیشدادی، پسر بزرگ فریدون، که پدر ...


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر