اسم پسر کردی

پیروزمند، روز بیستم از هر ماه شمسی، نام دیگر سیاره مریخ، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، در شاهنامه ...

نیک اندیش، نیک پندار، راست گفتار، راست کردار، ماه یازدهم از سال شمسی، ( در جغرافیا ) توده عظیمی از ...

پدر، استوار، امین، پرورنده، پرورنده و پدر را گویند، ( در قدیم ) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی، پ ...

عربی شده ساربان، ( در کردی ) زیبا، ( اَعلام ) ( = آب سیروان ) نام رودی در غرب ایران، در استانهای کر ...

تنومند، باشکوه، نام پسر سهراب، بلند پایه، ( اَعلام ) ) نام پسر سهراب پسر رستم زال در روایات ملی، ) ...

آرام، موقر، شکیبا، ( کردی، hemin ) آرام، شکیبا ( نگارش کردی

نام منطقه ای کرد نشین در ترکیه، نام یکی از شهرهای کردستان ترکیه است که در دامنه ی جنوبی قراجه داغ و ...

جای و مکان مقدس، درستی، راستی و پارسایی، ( اَرد = پاک و مقدس، لان ( پسوند مکان ) )، نام طایفه ای از ...

معاون و شریک، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه شور ( آوازِ افشاری )، ( اَعلام ) ) ایل بزرگی ا ...

نام پرنده ای خوش آواز، نام یکی از چهار لهجه ی اصلی زبان کردی، نام منطقه ای وسیع در کردستان، یکی از ...

نام نخستین پادشاه ایران از سلسله ی ماد، ( اَعلام ) ( = دیا اکو )، پسر فرورتیش، نخستین شاه ایران [حد ...

نام پرنده ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن گو است، طوطی، ( = ساروک ) نام پرنده ای سیاه رنگ ...

آران، سرزمین آریایی ها، ( = الان، اران ) [اران/arrān/ = آران، آلان و الان: آر ( = آریا )، ان ( پسون ...

شهرنشینی، تمدن، زندگی شهروندان، ( کردی )، زندگی شهری

سرزمین فراز، زمین های بلند، تپه، نتیجه، امید، ( عربی )، سرزمین بلند، تپه ها، ثمره، سود، فایده

نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان، نام قدیمی ایران، ) نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای ...

چتر، سایبان، چادر، sēwān )، جمع سیو به معنی سیب ها، ماه

دارای عزت و قدرت و کیفیت، حامی و پشتیبان، ( سان = کیفیت، چگونگی، قدرت، عزت، یار ( پسوند دارندگی ) ) ...

گرامی، شایسته، گران بها، محترم، بزرگوار، ( کردی، hêžā ) گرامی

تهی دست، مسکین، مستمند، بینوا، فقیر، تنگدست، ( اعلام ) عبدالرحمان ابن حاج ملامحمد شرفکندی متخلص به ...

شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه، ( برز = شکوه و جلال، فراز، ان ( پسوند نسبت ) )، م ...

فشار، هجوم، اشک، یورش، حمله، هجوم ( نگارش کردی

نهاد، سرشت، طبیعت، ضمیر، دل، بنیاد، آئین، مقام، جایگاه، ( = نهاد )، ضمیر دل، اساس، قاعده، مقام و جا ...

روشن مانند روز، کسی که دارای فکر باز و اندیشه روشن است، مانند روز، اندیشه چون روز، ( به مجاز ) اندی ...

شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ، شخص محترم و لایقِ دارای روح بزرگ، ( اَعلام ) ) از سرداران تورانی د ...

کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت، در بین کردهای ایران این اسم مرسوم است

برجسته، مشهور، بزرگوار، شریف، دارای اهمیت و موقعیت اجتماعی، والا، برجستة، نام شاعری کرد ( نگارش کردی

صاحب هستی و وجود، دارنده ی حیات و زندگی، احساس کننده و ادیب، ( هستی، یار ( پسوند دارندگی ) ) صاحب ه ...

کوهنورد، کوه بان

کوهی که در همه ی ایام برف داشته باشد، بلندی مانع باد، ( اَعلام ) نام دو کوه در کردستان

بزرگ ایل و قبیله، شاه بزرگ، شاه بزرگ و مهتر ایل و قبیله، بزرگ ایل

نگهبان زندگی، بانی زندگی، پشیمان

همکار، یاور

دامنه کوه، دامن، ( کردی، dāwen ) دامن

بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی، ( اَعلام ) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان ی ...

شبان، چوپان، نگهبانِ گله، نگهبان گله، گله بان

شایسته، لایق

روز پرخیر و برکت و مبارک، روزِ آمد، روزها

ساید، ساینده، ( ساوا، نوعی غله هندی، ( اَعلام ) نام روستایی در سقز و مهاباد، ( اسم فاعل از سائیدن ) ...

مراد، آرزو، [کاو ( در کردی ) کام، ارزشمند، یار ( پسوند دارندگی ) ] روی هم به معنی آرزومند و دارای ا ...

بزرگان، ( اَعلام ) نام جایی در شهرستان بیرجند

ارزنده، ارزیدن، شایان ارزش، ارزش داشتن

آتش

بلندترین نقطه کوه

پاک و مقدس

شجاع و دلیر

حرارت آتش و گرمای زندگی

همچون آتش سرزنده و روشن

آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، نام یکی از طوایف چادر ...

معنوی، مینوی

آزار دهنده آسیب رساننده، نام پادشاه مانایی

بی نهایت و بی زمان

نام کوهی در منطقه قلع واقع در کرمانشاه

آگاه، مطلع، با خبر

قله بلند، قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر

با احترام اسم از پدر بردن، پدر بزرگ، تخلص شاعرکرد «حسین کرم الله»، نام شاعرو عارف کرد «بابا طاهر عر ...

بازدارنده، ( در قدیم ) کشاورز، برزگر، کارگر کشاورزی، ( در قدیم ) مربی و نگهدارنده باز، میر شکار، با ...

قدیمی، دیرینه، کهنه، گذشته، مربوط به گذشته ی دور، زمان قدیم، ( در قدیم ) ( به مجاز ) پیر و سالخورده ...

باغبان ( نگارش کردی

قیافه ( نگارش کردی

خبرکردن مردم، اذان، اذان ( نگارش کردی

خوشبختی، کامرانی، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجةهای زبان کردی ( نگارش کردی

اخوی، داداش، کنایه ‏از رفیق ( نگارش کردی

زمینی کة بوسیله ‏چشمة یا رودخانه ‏آبیاری شود ( نگارش کردی

بهره، حاصل، نام خوانندةکرد زبان «برهم حسن» ( نگارش کردی

بلوط ( نگارش کردی

گذر آب یا باد ( نگارش کردی

محل عبور در رودخانه ( نگارش کردی

با جرأت ( نگارش کردی

تنها و بدون حامی ( نگارش کردی

کسی که ‏از اعمال زشت پرهیز کند ( نگارش کردی

جزا، اجر کار خوب، مکافات نیکی ( نگارش کردی

نگهبان اتش

نام سرکرده ایلی از کردها به نام شکاک

آن که توانا در خلق آثار هنری است، آن که دارای مهارت و فنی است، ( در قدیم ) آن که دارای فضل و کمال ی ...