بخشمان ( عمل ریاضی تقسیم )
تَقسیم: ١. بخش کردن، پخش کردن، پراکندن، چندبخش کردن، چندپارچه کردن ٢. بخش شدن، پخش شدن، پراکنده شدن، چندبخش شدن، چندپارچه شدن ٣. بخش - سازی، پخش، پراکندەسازی، چندبخش - سازی، چندپارچەسازی ۴. بخش - شدگی، پخش، پراکندگی، چندبخش - شدگی، چندپارچەشدگی
واژه تقسیم
معادل ابجد 610
تعداد حروف 5
تلفظ taqsim
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی taqsim
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
پخش
تقسیم ثروت : پخش ثروت
پخش
اَفسیدن: عمل تقسیم، تقسیم در ریاضی ( از افس در اوستایی )
وِشکیدن: تقسیم کردن بین افراد ( از وشکیدن در پارسی میانه )
بهریدن: تسهیم کردن، بهره دادن، بهره و سود را تقسیم کردن
دُنگیدن: به شش دانگ تقسیم کردن، به شش قسم کردن
... [مشاهده متن کامل]
بَرخیدن: تبعض کردن، بعضیدن
کرتیدن: قطع کردن، کرته: قطعه ( از کرتک در پارسی میانه )
پاریدن: پاره کردن
پخشیدن: پخش کردن، توضیع کردن
با سپاس از سرور فرتاش به پاس کوشش و رنجه ای که برای شناساندن واژگان پهلوی و اوستایی بر خود هموار می نمایند.
من هم با بهره گیری از بن "بخش" و پسوند نام ستاک ( اسم مصدر ) ساز "مان"، واژه ی "بخشمان" را بجای تقسیم پیشنهاد می کنم که می تواند شایسته بکارگیری در مزداهیک و چهار کنش بنیادین ( چهار عمل یا عملیات اصلی ) هم باشد:
... [مشاهده متن کامل]
بخشمان = تقسیم
بخش بر = تقسیم بر
بخشُده = مقسوم / ( بخش شده = بخشُده )
بخشیاب = مقسوم علیه یا عامل
بهره = خارج قسمت
مانده یا بازمانده = باقی مانده
این کاریست بجا و بایسته و بر دوش کشورداران و آموزش وپرورش که واژگان همسنگ پارسی را در کتابهای آموزشی جایگزین واژه های بیگانه عربی نمایند.
پیشنهاد واژه:
برای ( تقسیم ) در دانش مزداهیک ( ریاضی ) می توان از واژه ( اَفس ) در زبان اوستایی بهره بُرد. برای نمونه ( اَفسیدن ) ؛ چنانکه در رویه 96 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) داریم:
وشکیدن = در پهلوی به چم/معنای تقسیم.
م. ث
باید آن را به ۳ بخش بِوِشکیم .
تقسیم عربی شده واژه تخس است. ( تقسیم کردن : تخس کردن )
تقسیم: [اصطلاح حقوق]تفکیک حصه هر یک از شرکاء ملک مشاع معین از طریق تراضی شرکاء یا از طریق حکم دادگاه در صورتیکه بین همه شرکاء تراضی واقع نشود.
این واژه در معنی های گوناگونی بکار می رود که برای همه واژه فارسی داریم
مثلن در معنی پاره کردن هم بکار می رود
استان فلان تقسیم شد
استان فلان چند پاره یا پاره شده
پخش
غذا را تقسیم کن
غذا را پخش کن
بخش همان پخش است که عربی شده است
غذا را برابر پخش کن
شکست ( به ) ، شکستن، خرد کردن،
پا رشین
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: پارش ( پارسی امروز ) ، اَفس ( اوستایی ) ، ویاس ( سنسکریت: ویاسَ ) ، ویروگ ( سنسکریت: ویپرَیوگَ ) ، ویوگیت ( سنسکریت: ویوگیتا )
بخش - بخش کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)