الاله

/~AlAle/

مترادف الاله: ( آلاله ) شقایق، لاله

معنی انگلیسی:
buttercup, crowfoot

فرهنگ اسم ها

اسم: آلاله (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: ālāle) (فارسی: آلاله) (انگلیسی: alale)
معنی: شقایق، لاله، ( در گیاهی ) گیاهی است از تیره ی آلاله ها، لاله ی نعمان، لاله ی قرمز، گلی به رنگ زرد سفید یا قرمز که انواع گوناگون خودرو و زینتی دارد
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم گل

لغت نامه دهخدا

( آلاله ) آلاله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) شقایق. ( برهان ). الاله. لاله ، یا لاله نعمان :
چون دواتی بُسَدین است خراسانی وار
باز کرده سر آلاله بطَرْف ِ چمنا.
منوچهری.
و بیت ذیل که لفظاً و معناً صورت دیگر بیت فوق است از همین شاعر مؤید این دعویست :
بسمن زار درون لاله نعمان بشیار
چون دواتی بُسَدین است خراسانی وار.
منوچهری.
یکی برزیگرک دیدم در این دشت
بخون دیدگان آلاله می کشت.
باباطاهر.

( الالة ) الالة. [ اُ ل َ ] ( اِخ ) موضعی است. نصر گوید موضعی است به شام. ( معجم البلدان ).

الالة. [ اِ ل َ ] ( ع مص ) بشب درآمدن. ( منتهی الارب ).
الاله. [ اَ ل َ / ل ِ] ( اِ ) آلاله. شقایق النعمان. کاسه بشکنک :
الاله کوهساران هفته ای بی
بنفشه جویباران هفته ای بی.
باباطاهر.
رجوع به آلاله شود.

فرهنگ فارسی

( آلاله ) ( اسم ) ۱ - گیاهی از تیر. آلاله ها جزو دو لپه ییهای جدا گلبرگ که جنسهای بسیار دارد . برگهایش متناوب و ساق. آن علفی و جامش دارای ۵ گلبرگ منظم و کاس. وی دارای ۵ کاسبرگ سبز و مشخص است . ۲ - شقایق لال. نعمان . یا آلاله ها. جمع آلاله تیر. بزرگی از راست. گیاهان جدا گلبرگ که جنسهای بسیار دارد . برگهای این گیاهان متناوب و ساق. آنها علفی و کاس. آنها دارای ۵ گلبرگ منظم و گاهی بیشتراست . آلاله ها شامل بیش از ۱۲٠ جنس مختلف است .
شقایق
الاله: لاله، لاله سرخ، شقایق، درگیاه شناسی تیرهای ازگیاهان دولپهای جداگلبرگ، آلاله: لاله، لاله سرخ، شقایق، دراصطلاح گیاه
( اسم ) آلاله لاله .
بشب در آمدن .

فرهنگ معین

( آلاله ) (لِ ) ( اِ. ) لاله سرخ ، شقایق .

فرهنگ عمید

( آلاله ) ۱. لاله، لالۀ سرخ.
۲. شقایق.
۳. تیره ای از گیاهان دو لپه ای جداگلبرک.
= آلاله

فرهنگستان زبان و ادب

آلاله
{Ranunculus} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای بزرگ از آلاله ایان با حدود 600 گونۀ غالباً علفی چندساله یا گاهی یک یا دوساله که دارای گل های زرد براق یا سفید یا به ندرت قرمز هستند

گویش مازنی

/alaale/ آلاله

دانشنامه عمومی

آلاله (سرده). آلاله ( نام علمی: Ranunculus ) نام یک سرده بزرگ، حدود ۶۰۰ گونه از گیاهان گلدار است. اعضای این جنس جزو خانواده یا تیره  آلالگان ( Ranunculaceae ) هستند. [ ۱]
بعضی آلاله ها زینتی هستند و بعضی علف هرز، اما بیشتر گونه ها به طور خودرو رشد می کنند.
این سرده ( جنس ) در ایران ۵۵ گونه دارد.
زمان گل دهی: اوایل تا اواسط بهار
• ارتفاع:۵۰–۴۰ سانتی متر
• دارای گل های زرد براق به ندرت قرمز و سفید
• برگ ها اغلب بریده بریده
• دارای رویشگاه های متنوع
عکس آلاله (سرده)عکس آلاله (سرده)عکس آلاله (سرده)

آلاله (گیاه). آلاله ( نام علمی: Ranunculus arvensis ) نام یک گونه از سرده آلاله است.
عکس آلاله (گیاه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

آلاله. آلالِه (Ranunculus)
گروهی از گیاهان علفی، با ۲۵۰ گونه از جنس Ranunculus، تیرۀ آلاله، شامل گونه های علفزاری، جنگلی، کوهستانی، باتلاقی، و آبزی. گونه های آلاله عمدتاً در نواحی معتدل شمالی یافت می شوند و عبارت اند از انواع آلالۀ تکمه دار، آلالۀ پنجه کلاغیو آلالۀ نیزه ای. گونه های باتلاقی و خشکی زی غالباً دارای گل هایی با پنج گلبرگ زردرنگ اند. برخی از گونه های زراعی گل های سفید، صورتی یا قرمز دارند. برگ های این گیاهان غالباً چندبخشی اند، اما برخی گونه ها، مانند آلاله های نیزه ای کوچک و بزرگ، برگ هایی نوک تیز و باریک دارند. معمول ترین انواع این گونه در ایران عبارت اند از آلالۀ ایرانی (R. asiaticus)، آلالۀ البرزی (R.elbursensis) و آلالۀ پیازدار (R. bulbosus) با ساقه هایی کوتاه و برجسته که حاوی ذخایر غذایی اند. گیاه آلالۀ آبیگل های سفیدی دارد. برگ های غوطه ور آن ها مانند پرند و برگ های شناورشان لپک های پهنی دارند. گیاه گاهی فقط دارای یکی از این دو نوع برگ است. از جنس (Ranunculus) پنجاه وپنجگونه گیاه علفی یک ساله و چند ساله در ایران می روید که حداقل نوزده گونه، بومی و انحصاری ایران اند.

پیشنهاد کاربران

در زبان فارسی باستان و اوستایی ورت یا ورد به معنای گل بوده و واژه ورد در عربی به معنای گل از این نام گرفته شده، نام سهره ورد به معنای مکان گل های سرخ است، حروف ( ر ) و ( ت ) و ( ر ) و ( د ) در تحول زبان های باستانی ایرانی بمرور به ( ل ) تبدیل شد چنانکه آمرد به آمل ، پرتو یا پورد ( در گیلان و طالقان ) تبدیل به پُل، سرد تبدیل به سال گردید و برای مدتی ورت یا ورد تبدیل به ول شد چنانکه در گویش تاتی وله همان گل است. و مجددا در تحول زبانی حرف ( و ) آغازین باستانی تبدیل به ( گ ) گردید , چنانکه وراز شد گراز، ورگ شد گرگ ، ویتار شد گدار، ویناه و ویناس تبدیل شد به گناه و . . . و لذا ول تبدیل شد به گل.
...
[مشاهده متن کامل]

آل در شرق کیلان به معنای سرخ رنگ است و آلاله نام گیاهی شبیه به زنبق و سرخرنگ است که خاصیت سمی دارد و پیاز و برگ آن خاصیت حشره کشی داشته و اوایل انقلاب باغداران مرکبات در حد فاصل رودسر و رامسر این گیاه ییلاقی را در آب می جوشاندند و علیه شپشک های مرکبات استفاده میکردند.
لاله در اشعار شعرا نشان میدهد که نام مزبور در هزار سال پیش در فارسی یا پارسی متداول بوده است. فردوسی از لاله واژگون در جریان مرگ سیاوش یاد کرده و در اشعار سعدی و خیام نیز نام گل لاله بارها بکار برده شده و این نشان میدهد که لاله نامی ترکی نیست، چون در شاهنامه فردوسی هیچ واژه ترکی دیده نمیشود.
از طرفی شباهت بین دو واژه لاله و آلاله هم بی ربط نیست.
نا گفته نماند در زبان پهلوی ساسانی واژه لاله دیده نمیشود و حرف لام در زبانهای پارسی باستان و اوستایی متداول نبود و معادل آن حرف ( ر ) بکار برده میشد.

با درود ببخشید بی زحمت در ریشه یابی واژه ی آلاله معنی واژه ی � وِلَه� در تاتی � گل�میباشد که از قلم افتاده اضافه نمائید
سپاس از مهر شما
اَمِرتات
با درود و سپاس خدمت اساتید
زبان تاتی که هم ردیف زبان اوستایی است یکی از زبان های ایرانی و باستانی است که تپه زاغه ی یازده هزارساله و یکجا نشینی و تپه ی تمدن و قبرستان نه هزارساله ی شهر سِگزآباد در ۶۰ کیلومتری جنوب قزوین بیانگر این مطلب می باشد
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ی� آلاله� در زبان تاتی از دو واژه ی� آلا� و � وِلَه � ساخته شده است که می شود� آلاوِلَه�که هنوز در زبان تاتی بکار می رود ، که وارد زبان تاتی شده � و� حذف و به آلاله تبدیل گشته
� آلا �یعنی به رنگ شعله ی آتش که از واژه ی �آلاوْ� یعنی شعله ی آتش گرفته شده
چند نمونه از واژه هایی که با � آلا� در زبان تاتی بکار میرود
آلاسنگ= سنگی که به رنگ شعله ی آتش است
آلا اَسبَه= سگی که به رنگ شعله ی آتش است و. . . .
دلیل اینکه این زبان در راستای زبان اوستایی قرار دارد واژه های باستانی مشترک زیادی در زبان تاتی وجود دارد که تا باحال حفظ شده است
مثال:
واژه ی � مَرَه چین� یعنی گربه که از دو واژه ی � مَرَه � یعنی موش که با اوستایی مشترک می باشد و واژه ی � چین� یعنی چیدن که میشود حیوانی که موش می چیند

واژه ی � اِسپا کا� در اوستایی به معنی سگ که این حیوان در ایران باستان در جایگاه ویژه ای قرار داشته که از سه واژه ی
اِس = اَسبه یعنی سگ
پا = پاسبان یا نگهبان
کا = خانه که هنوز واژه ی� کا � در تاتی تلفظ می گردد
اَمر تات

برابر با اتش است آلاو است و آلاو زبانه آتش است به پارسی - آنکه سرخ و چهری است آل و آلل است و الاله و لعل و لاله با ان هم خانواده است ال قرمز سرخ سور همگی بچم سرخ و همگی پارسیند قرمز کرمست بود چرا که رنگ سرخ را از گونه ای کرم درخت میساختند -
...
[مشاهده متن کامل]

الوه= پارسی ر عقاب است و الموت = عقاب اموز نمونه ان است
الو که میوه است انرا آرو - هلو - آلو - خولی - آرودنیز گویند و در زبان پشه ای انرا آری گویند
خوبان دیلم گویند
خولی خاران بشکسته بهاری غنچه
شاخ الوها شکسته از بهاری غنچه ها -
در پارسی ل - ر جای هم نشینند
برای همین بسیاری خوبان هورآمانی پاسخ آری و آره را آله نیز میگویند
من بژم کُردی؟ بژه آله سر سر چاو مه
گویمش کاکا چهانی گویدم تو بختری
من بگویم تو کُردی؟ بگوید آری ای بر سر چشم من
گویمش کاکا تو چونی ؟ گویدم تو بهتری

آلا یک کلمه ترکیه
هر کلمه ای که پیدا می کنین زود می نویسین در پهلوی اومده چرا چون کار راحتیه پهلوی یک زبان منسوخه اونی هم که صحبت می کنین فارسیه دری افغانیه
بناتونم بر اینه در فارسی اومده حالا چه اومده باشه یا نیومده باشه انداختن از قدیم مده شماهاس
...
[مشاهده متن کامل]

اگه شما واقعا چنین کلمه ای داشتین و معنیش سرخ بود که نمی گفتین " آلاله زرد" چون از ترکی اومده گفتین اسم گله همین طوری برداشتین بعد هر رنگ گل باشه شبیه آلاله می گین آلاله زرد ، آلاله آبی و. . . .
بعد یارو پاشده چرت و پرت می گیه نمی دونم جعل نکنین و پهلوی هستو نمیدونم قدمتش از دوره دایناسورام اونورتره و یه جوری هم با قطعیت از معده مبارک حرف میزنه آدم شاخ در میاره
برو تو همین سایت " آلاله رزد" سرچ کن میادش
بعدشم اومده نصف کلمه رو براش ادعا کرده فارسیه و مابقیشو اصلا هیچچی براش توضیح نداده بپرسی اونهم حتما یه پسوند پهلوی در می یاد که نمیدونن از کدوم ناکجاآبادی به وجود اورودنش یا چه معنایی داشته و فقط می گن یه پسوند اصیل پارسیه درک اینا از زبون خودشون اینه که بشینن خیال کنن یه کلمه فارسیه بعد باور کنن فارسیه بعد قضیه فیصله پیدا کنه بره ولی با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه

آلا در پهلوی به معنی سرخ کمرنگ هست و آلاله هم نام یک گل و ریشه پارسی داره
الکی واسه خودتون جعل نکنید
در پارسی میانه به دیسه آلالَک بوده و واژه ای پارسی است
آلاله کلمه ای ترکی که از دو بخش تشکیل شده است :
۱ - آل که به معنی قرمز می باشد
۲ - آله که کوتاه شده کلمه آیلا به معنی قوس یا هاله می باشد که هاله نیز شکل کوتاه شده کلمه هایلا شکل دیگر کلمه آیلا می باشد
...
[مشاهده متن کامل]

از ترکیب دو بخش معنی "قوس قرمز رنگ" به دست می آید
این کلمه به شکل۱ - "آلاله" یا ۲ - "لاله" یا ۳ - آلآیلا یا لایلا یا همان " لیلا" وارد فارسی شده و مورد استفاده قرار گرفته است .

احتمالا" مشتق شده از آل ( قرمز در ترکی ) و لاله است
مراجعه شود به آل تمغا
گلی زیبا و لطیف، اما مقاوم و سخت کوش.
شقایق
اسم یک گل زیبا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس