اسم دختر عربی با حرف ا

بزرگ تر، بزرگوارتر، از صفات خدوند، بزرگ، بزرگترین، بزرگوار

گرامی تر، آزاد تر، جوانمرد تر، بزرگ تر، از نام های خداوند، بزرگوار، گرامی

در دل افکندن، در دل افتادن، وحی، به دل افکندن، در دل انداختن، القاء معنی خاص در قلب به طریق فیض، رس ...

ایمن، در امان، نام مادر پیامبر اسلام ( ص )، ( مؤنث آمن )، ایمن و بی خوف، در امن و امان، ( اَعلام ) ...

مظهر پرستش، ماه نو، آفتاب، مونث «اله» به معنی رب النوع، ( الاهه ) ( مؤنث «اله»رب النوع )، پرستش کرد ...

مادر پسران، لقب فاطمه ی کلابیه دومین همسر امیرالمؤمنین علی ( ع ) و مادر حضرت عباس ( ع )، نام همسر ع ...

نام همسر فرعون که زنی صالح بود و موسی را از نیل گرفت و از او مراقبت کرد، ستون، اندوهگین، ( مؤنث أسِ ...

پاک تر، مقدس تر، پاکیزه تر، عنوانی احترام آمیز برای بزرگان یا مکان های مقدس

مظهر اندیشه، هنر و دانش، عطا کن ما را، از واژه های قرآنی در سوره بقره، آل عمران و کهف به معنای عطا ...

در شب سیر کردن، معراج پیامبر اسلام ( ص )، نام هفدهمین سوره قرآن مجید، به شب راه رفتن، ( اَعلام ) نا ...

جمع اسم، نام ها، اسامی، معارف، حقایق، ( در تفسیر قرآن ) و ( در تصوف ) به معنای معارف، حقایق و علوم ...

نیکویی و نعمت برای ما، ( الی= نیکویی، نعمت، نا = ضمیر اول شخص جمع در عربی ) نیکویی و نعمت برای ما، ...

حرمت داشتن، بزرگواری، شکوه، محترم بودن، حرمت، پاس، بزرگداشت، رفتار و گفتاری که نشان دهنده ی بزرگداش ...

رام، آدمی، سازگار با مردم، از نام های حضرت فاطمه، ( اِنس = انسان، بشر، ایه ( پسوند نسبت ) )، مربوط ...

ابدی، جاویدان، زن مورد اطمینان و درستکار، ( مؤنث امین )، ( امین، و، زن مورد اطمینان و درستکار امین، ...

دختر پیامبر اسلام و از دختران امام حسین، شیر ماده، ( اَعلام ) ) سومین دختر پیامبر اسلام ( ص ) [سال ...

همدم، مصاحب، هم نشین، محبوب و مطلوب، انس گیرنده

وعده خدا، سوگند خدا، دختری که مانند گل انار لطیف است، ( = دیدو ) ( در اعلام ) بانی و ملکه ی افسانه ...

همنشین، همدم، آتش، ( مؤنث انیس )، زن انس گیرنده و همدم، زن مصاحب و هم نشین، ( اَنیس، زن مصاحب و هم ...

امید، آرزو، ( در قدیم ) امید و آرزو، به فتح الف

تبسم، لبخند زدن، تبسم کردن، لب خند

عالم، گیتی، جهان، کرانه های آسمان، جمع افق، اطراف، ( به مجاز ) عالم ظاهر، جهان ماده، ( در قدیم ) ( ...

نشانه، معجزه، دلیل، نشان، حجت، برهان، اعجوبه، عجیبه، ن، ک، آیت، عجیبه + ن ک آیت، هر یک از پاره های ...

جمع آیه، نشانه ها، علامت ها، آیه ها

نعمت ها، نیکی ها، نیکویی ها، از واژه های قرآنی

جمع حلم، بردباری ها، صبوری ها، عقل ها، وقارها، جمع حلیم، بردباران

آینده، زمان آینده، ( مؤنث آتی )، ( به مجاز ) وضع و حالت چیزی در زمان آینده به ویژه وضع و حالت خوب ی ...

( در نجوم ) فلک نهم، پارچه ابریشمی گرانبها، پرنیان، نام اقیانوسی بین اروپا و آمریکا، ( معرب از یونا ...

سبزه، گندمگون

روشنایی ماه، نورانی مانند ماه، ( به مجاز ) زیبارو، روشنایی و فروغ ماه، نور ماه، نورانی مثل ماه، ( ب ...

فخر کردن، نازیدن، سرافرازی، فخر، نازش

خو گرفتن، انس یافتن، دمسازی، ( در قدیم ) انس، مؤانست، انس دادن، دوستی و محبت، همچنین دیدن یا شنیدن ...

نام دختر حضرت آدم ( ع )، نام ماده ای که از گداختن برخی از فلزات مانند طلا و نقره به دست آید، ( معرب ...

نام یکی از همسران پیامبر اسلام ( ص )، ( اَعلام ) ) [حدود سال هجری] نام یکی از همسران پیامبر اسلام ( ...

هل، قاقله ی صغار، شکوفه، ( سنسکریت )، هیل [= هِل، دانه ی معطر گیاهی از تیره ی زنجبیلی ها]، ( در هند ...

آصف، بادتدبیر و خردمند، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به آصف، ه آصف، ( منسوب به آصف )، مونث آصف، مشاور ...

بلندتر، عالی تر، ارفع، بزرگوار کردن، بلندمرتبه کردن

زن پاک از القاب حضرت فاطمه میباشد، ( اطهر، ه ( پسوند نسبت ) ) منسوب به اطهر

پاکیزه ترین زن، پاکدامن ترین بانو، ( در قدیم ) پاکیزه تر، پاک تر، طاهرتر

بانوی همدم، دختری که مونس انسان است، ( اَنیس، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به اَنیس، ( عربی ـ فارسی ) ...

موٌنث ادیب، ( مؤنث ادیب )

کمک کردن، یاری یافتن، نصرت یافتن، پیروزی یافتن، ( در قدیم ) یاری دادن، داد ستدن

منسوب به ایمان، باور، گرایش، اعتقاد، ( ایمان، ه ( پسوند نسبت ) )، م ایمان

بزرگداشت، احترام کردن، گرامی داشتن، احسان، حرمت، از واژه های قرآنی

رنگ ها، نوع ها، رنگارنگ، رنگین، ( در قدیم ) گوناگون، گونه گون، ( در قدیم ) اقسام، انواع، ( اَعلام ) ...

شکوفه ها، گل ها

خلوص نیت، پاک بودن، بی آلایشی، دوستی خالص داشتن، خلوص نیت داشتن، عقیده داشتن، عقیده پاک داشتن، اراد ...

دوستی، همدمی، خو گیری، انس، محبت، عادت کردن به کسی ( چیزی ) همراه با دوست داشتن ِاو ( آن )

مربوط به انس، انسان، ( اِنس = انسان، بشر، ی ( پسوند نسبت ) )، انسانی، ( در قدیم ) فردی از انس

زن نیکو، دختر خانم، زن نیکو زبان، انس گیرنده، همنشین نیکو، ( مؤنث آنس )، مانوس، خو گیرنده

منسوب به احسان، بخشش، خوبی، نیکی، ( احسان، ه ( پسوند نسبت ) )

معرب ایرسا، گل زنبق زیرشاخه گل سوسن، ( = ایرسا )، ( ایرسا

هشتمین سوره قرآن، غنیمت دادن، سوره ی هشتم از قرآن کریم دارای هفتاد و شش آیه، اموال عمومی

منسوب به اصیل، نجیب، پاک نژاد، ( اصیل، ا ( پسوند نسبت ) )، ( اصیل )، با نوی با اصالت مرکب از اصیل + ...

نام دختر امام موسی کاظم ( ع ) و مادر امام جعفرصادق ( ع )، ( اَعلام ) ) مادر امام جعفر صادق ( ع )، ) ...

اشاره، گوشه، کنایه، رمز، چیزی را با حرکتِ دست یا چشم و ابرو نشان دادن، بیان موضوعی به طور رمز یا خل ...

آرزوها، خواسته ها، دوست داشتنی ها، جمع امل، امیدها

پیشوا، رهبر، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد، از واژه های قرآنی

شوق ها، آرزومندی ها

از واژه های قرآنی، ظرف ها، جمع اناء، ظروف

شاد کردن

اطمینان و آرامش قلب، به فتح الف، دختری که وجودش مایه قوت قلب است

خو گرفتن، عهد، دوست کردن، سازواری دادن، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است

منسوب به آرام، آرامش

منتسب به پادشاه و حاکم و امیر، ( امیر، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به امیر، ـ امیر، ( عربی ـ فارسی ) ...

شاخه های درخت، شاخسار، ( در قدیم ) شاخ درخت، شاخه ها

با ناله و زاری دعا کردن

آوازهای خوش، ( جمع لحن )، آوازها، آهنگ ها، نغمه های دلکش، صداهای موزون و خوشایندی که انسان یا بعضی ...

رازها

منسوب به ایمان، باور، اعتقاد، ( ایمان، ا ( پسوند نسبت ) )، م ایمان

زمان بی پایان، ابتدا نداشتن، بی آغازی، قَدَم مقابلِ ابد، زمانی که از آن ابتدا نباشد، ( در فلسفه ) ا ...

مادر کوچک و مهربان، ( مصغر ام یا امَه )، ( اعلام ) ) امَیمَه بنت رقَیقَه، خواهر خدیجه ام المؤمنین و ...

پناه دادن به کسی، پناه و جای دادن کسی را

هدیه دادن، دادن یا فرستادن چیزی به کسی به عنوان تحفه

خطی که در محل تقاطع زمین و آسمان به نظر می رسد، ( در جغرافیا ) خطی که به نظر می رسد در محل تقاطع زم ...

شادی، شادان شدن، به وجد آمدن، وجد آمدن، به فتح الف

کسی که نظرکرده خداست

الهه ی زیبا و قشنگ، ( الهه، ناز= زیبا و قشنگ )، ( به مجاز ) زیباروی قشنگ

دختر پادشاه، شاهدخت

امین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر امین، دختر درستکار

نورِ ایل، روشنایی ایل، ( به مجاز ) چشم و چراغ ایل

آتش ایل، زیباروی ایل، ( ایل، نار = آتش )، ( به مجاز ) موجب روشنایی و گرمای ایل

الهه عشق، ( اَعلام ) اینانا که از بانوی قدرتمندی به نام «نین گال» Ningal زاده شد، در اساطیر سومری م ...

شاد و شادمان، ( ارون = شادمان، سرمست، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به ارون، ( به مجاز ) شاد و شادمان و ...

الهه

بسیار ستودن، مدح و ستایش فراوان، مبالغه کردن در مدح کسی، درود گفتن زیاد و زیاده روی در ستایش کسی

شمردن، شمارش، آمارگیری، سرشماری

آرام