اسم دختر با حرف ر - صفحه 2

مثل روز، روشن، زیبا، ( روژ = روز، تا = مثل و مانند )، مانند روز، روشن و درخشان

زیبا و با طراوت، [رامی = نوعی گل، ( در عربی ) ثیل سیام، ی ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به رامی ( گل )

مونث راغد، زنی که زندگانی خوش دارد، ( مؤنث راغد )، [راغد به معنی زندگی خوش و وسیع است]، راغده به مع ...

روز نو، روز تازه، آفتاب تازه سر زده

منسوب به رز، نام یک گل، ( رز، ی ( پسوند نسبت ) )

منسوب به ریان، شاداب تر، تازه، ( ریان، ا ( پسوند نسبت ) )

نام یک گیاه، ( در گیاهی ) گیاهی علفی، پایا و خودرو از خانواده ی روناس که از ریشه و غده ی زیرزمینیِ ...

رخشان، نورانی، تابان

باغ بلورین، ( به مجاز ) زیبارو، باغ گل مینا

گلِ رز، رز

بوی خوش، بوی خوب، بو

چهره، صورت، گونه

عقل یا خرد، به کسر ر، چادر، رو انداز، در اصطلاحات رزمی شمشیر یا کمان، همچنین عقل یا خرد

انار

جایز، لایق، سزاوار، شایسته، [اگر به کسر «ر» ( رِوا ) خوانده شود به معنی بارداری، برومندی، فراوانی و ...

آنچه روز به روز بر آن افزوده می شود، روز به روز پیشرفت کننده، نام دختر کانون، سپهسالار ماچین در داس ...

با سود، سود آور

پر سرو صدا، پرطنین، طنین انداز

دختر زیبا چهره

ستارگان

نام یک کوه، ( منسوب به رَضوی ) نام کوهی میانِ مدینه و ینبع در جزیرةالعرب

گیاهی خودرو با برگ های پهن و گل های کبودرنگ و دانه های ریز که در گذشته مصرف دارویی داشته، سوسن کوهی ...

زن مایل و راغب، زن طمعکار، ( عربی ) ( مؤنث راغب )، ن، ک، راغب

بخشنده و بزرگوار و ارجمند، یاری کننده، اعانت کننده، ( عربی )

راستی و درستی

شادی آور و موجب روشنی چهره، ( در گاه شماری ) روز هفتم از هر ماه شمسی، روز هفتم از ماههای ملکی

نم نم باران

حالات روانی یک فرد

گل خوشبو

بخشنده، با شکوه، بخشنده باشکوه

صمغی که از درخت جاری می شود، ( یونانی، ratino ) ( = راثینا = راتینج ) صمغی که از درخت جاری می شود

دختر بخشنده یا خردمند

منسوب به راز و منتسب به راز، پوشیده و رازآلود، ( راز = نهانی، سِر، رمز، انه ( پسوند نسبت ) )، به مع ...

فرشته اسرار

راز ما

نام گیاهی داروئی، رازیانه

درستکارترین و شایستە ترین

پاییز

فرشته ی دادگستر در آئین زردشتی

افزون کننده آرامش

رام افزا، افزون کننده آرامش

بانوی آرام یا بانوی شاد

دارای آرامش

دختر مطیع و آرام، ( رام، دخت = دختر )، ( رام + دخت = دختر )، دختر آرام

رامسین، سازنده و نوازنده، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به رامسین، نام یکی از خدایان آشور

دختر شاد و شادمان، ( رامش، دخت = دختر )، ( به مجاز ) دختری که موجب شادی و طرب و نصیب و بهره است

مظهر عشق، لاتین نگهبان عاقل

گل رز سفید

خدای بزرگ

دخترِ طربناک، ( رامین، دخت = دختر )

آموزنده

صاحب جاه و جلال، دارای شکوه و شوکت، ( اَعلام ) نام جایی در جنوب ایران ( خوزستان )

دختر رکوع کننده و فروتن، ( مؤنث راکع ) دختر رکوع کننده

اندیشه

سرود خداوند

پسندیده و دوست داشتنی

از جنس رخام، سنگ سفید، رخام ( عربی ) + ین ( فارسی ) از جنس رخام

متبسم، با شور و نشاط، صفت آن که پیوسته شاد و خوشحال است، خشرو، دارای چهره شاد و گشاده

آن که چهره ای روشن و تابان دارد، ( رخ، شید = خورشید )، صورت همچون خورشید، ( به مجاز ) زیباروی

رخشیدان، رخشید، آن که چهره اش مثل خورشید است، آفتاب روی، ( به مجاز ) زیبارو، ( = رخشیدان )

آن که چهره ای زیبا چون گل دارد

زیبارو

زیبارو

دختر زیبا

دختر خنده رو و خوش رو

زینت دهنده گل رز

مانند گل رز

رز مادر

دختری که چون گل رز زیبا و لطیف است

مانند گل رز

دختر زیبا چون گل رز

رز آبی

رزین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر موقر و متین

دختر خوش قد و قامت و زیبا، ( رسا، دخت = دختر )، دختر بلند بالا و موزون

ترکیب دو اسم رقیه و ثنا ( دعا و ستایش )، از نام های مرکب، رقیه و ثنا

ترکیب دو اسم رقیه و خاتون ( دعا و لقب زنان اشراقی )

ترکیب دو اسم رقیه و زهرا ( دعا و روشن تر )

کسی که خداوند او را ستوده است

بسیار پرطنین، بسیار طنین انداز و پر سر و صدا

دختر وارسته، دختر نجات یافته و آزاد

جان چون خورشید، روح چون آفتاب، ( به مجاز ) جان و روان پاک و مبرا را گویند

یاقوت قرمز

زیبا

تابان، زیبارو، ( روز، چهر = چهره )، کسی که چهره ای مانند روز روشن دارد

غروب، غرب، ( = روژاوا، rožawā ) غروب

روشنایی

روشنایی

الماس

روزگار

روشنایی و نور

دارای چهره ی تابناک، ( روشن، چهر = چهره )، آن که چهره ای روشن و تابان دارد