اسم دختر با حرف خ

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

خدیجه/xadije/

خیر و برکت، مهربانی، زیبایی، نام همسر پیامبر اسلام ( ص )، خدیجه در لغت به معنی السحاب ( ابر باران ز ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خاور/xāvar/

مشرق، ( مخففِ خاوران ) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است


دختر

فارسی
خورشید/xoršid/

ستاره مرکزی منظومه شمسی، آفتابِ درخشان، ( به مجاز ) زیبارو، ( در نجوم ) کره ی سوزان، جرم مرکزی منظو ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
خاطره/xātere/

یادبود، یاد، ذهن، حافظه، خاطر، اتفاقی که در گذشته افتاده و در ذهن شخص باقی مانده است


دختر

عربی
خرامان/xa (o) rāmān/

آن که با ناز و تکبر راه می رود، عشوه کنان، دارای حالت خرامیدن، در حال خرامیدن، به آهستگی و با ناز


دختر

فارسی
خجسته/xojaste/

مبارک، سعادتمند، خوشبخت، گل همیشه بهار، فرخنده، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه نوا، کامروا، ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، گل، هنری
خزال/khazāl/

با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه می رود


دختر

عربی
خیرالنسا/xeyronnesā/

بهترین زنان، لقب حضرت فاطمه ( ع )، ( عربی )، بهترینِ زنان، ( اَعلام ) عنوانی برای حضرت فاطمه ( س ) ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خیزران/xeyzarān/

نام مادر امام محمد تقی ( ع )، نوعی نی مغزدار با ساقه ای محکم و بلند، ( اَعلام ) نام مادر امام محمّد ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی، طبیعت
خلود/kholud/

همیشه باقی ماندن، جاودانگی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خالده/xālede/

مونث خالد، جاودان، پاینده، همیشگی، ( مؤنث خالد )، خالد، مؤنث خالد، جاوید


دختر

عربی
خضرا/xazrā/

آبی، کبود، نیلگون، ( مؤنث اخضر )، به معنی سبز، و آبی و سبز، سبزه زار، چمن زار، سبز، سبزه وار


دختر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
ختن/khotan/

زیباروی، نام گونه ای از آهوان، ( اعلام ) شهر و واحهای در جنوب باختری منطقه خودگردان سین کیانگ اویغو ...


دختر

فارسی

طبیعت
خلیله/khalile/

دوست خالص، ( مؤنث خلیل )


دختر

عربی
خوب چهر/khub čehr/

خوش صورت، زیبا، دارای سیمای زیبا


دختر

فارسی
خزر/khazar/

زیبا و با طراوت مثل دریا، ( اَعلام ) ) قومی که در سواحل غربی دریای خزر می زیستند و امروزه از میان ر ...


دختر

ترکی، فارسی، عربی

تاریخی و کهن، طبیعت
خوشه/xuše/

تعدادی دانه، میوه یا گل که به محور متصل باشند، ( در نجوم ) دسته ای از ستارگان، سنبله، تعدادی دانه م ...


دختر

فارسی

طبیعت
خوبرو/khub ru/

دارای چهره ای زیبا، زیبارو، زیبا


دختر

فارسی
خوش چهره/khoš čehre/

زیبا، خوب روی، خوش صورت، دارای چهره ی زیبا و قشنگ


دختر

فارسی
خرم دل/kh.-del/

شاد، شادان، خوش دل


دختر

فارسی
خانم گل/khanum-gol/

خانمی که از زیبایی و لطافت چون گل است، خانم ( ترکی ) + گل ( فارسی ) خانمی که از زیبایی و لطافت چون ...


دختر

ترکی، فارسی

گل
خانوم

خانم، کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی ...


دختر

ترکی
خدا نظر

کسی که نظرکرده خداست


دختر

فارسی، عربی
خدیجه زهرا/khadije-zahra/

ترکیب دو اسم خدیجه و زهرا ( برکت و روشن تر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خرم بانو

بانوی شاد و خوشحال


دختر

فارسی
خرم گل

آن که چون گل خرم و با طراوت است


دختر

فارسی
خرمچهر/khorram-chehr/

آن که چهره ای شاداب و با طراوت دارد


دختر

فارسی
خرمدخت/kh.-dokht/

دختر شاد و خرم و با طراوت، زن شاداب، ( به مجاز ) زیبارو، دختر شاد و با طراوت


دختر

فارسی
خرمناز/khorram-naz/

زیبا و با طراوت


دختر

فارسی
خزرناز/kh.-nāz/

دختری زیبا و قشنگ از قوم خزر، [ ( خزر، ناز = ( در گفتگو ) قشنگ، زیبا، ( در قدیم ) فخر و مباهات، متن ...


دختر

فارسی

طبیعت
خندان چهر

آن که چهره ای خندان و متبسم دارد


دختر

فارسی
خندان گل

آن که چون گل شاداب و باطراوت است


دختر

فارسی
خوردیس/khordis/

مانند خورشید، درخشان


دختر

فارسی
خورسان

مانند خورشید


دختر، پسر

فارسی
خورشید بانو

مرکب از خورشید + بانو ( ملکه )


دختر

فارسی
خورشیددخت

مرکب از خورشید + دخت ( دختر )


دختر

فارسی
خورشیدمهر/khorshid-mehr/

آن که مهر و محبتی چون خورشید دارد


دختر

فارسی

طبیعت
خوروش/xorvaš/

تابان و درخشان چون خورشید، خورشید وش، ( = خورشید وش )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
خوشناز/khosh-naz/

زیبا و با کرشمه


دختر

فارسی
خوشین/khoshin/

خوش و زیبا


دختر

فارسی
خاتونک/khatonak/

بانوی کوچک، نام روستایی در نزدیکی شیراز، خاتون ( بانو ) + ک


دختر

فارسی
خاره

خارا


دختر

فارسی
خاطرآسا/khater-asa/

آسایش دهنده خاطر، خاطر ( عربی ) + آسا ( فارسی ) آسایش دهنده خاطر


دختر

فارسی، عربی
ختمی

گیاهی علفی، پایا، و زینتی از خانواده پنیرک که گلهای درشت دارد


دختر

عربی
خجسته لقا/kh.-leqā/

آن که چهره ای فرخنده و مبارک دارد، ( مجاز ) زیبارو، خجسته ( فارسی ) + لقا ( عربی ) خوش سیما، خوشرو


دختر

فارسی، عربی
خرشا/khorsha/

خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران ‏خسروپرویز پادشاه ساسانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
خرم بهار

آن که چون بهار خرم و با طراوت است، نام دختر فتحعلی شاه قاجار


دختر

فارسی
خوبان/khuban/

خوب ها، زیبارویان، پسندیده ها، منسوب به خوب


دختر

فارسی
خوتکا/khutka/

نام نوعی پرنده، پرنده ای از نوع مرغابی


دختر

گیلکی

پرنده
خورشیدرخ/khorshid-rokh/

آن که چهره اش چون خورشید می درخشد


دختر

فارسی

کهکشانی
خورشیدفر/khorshid-far/

آن که شکوه و جلالی چون خورشید دارد


دختر

فارسی

طبیعت
خورشیدکلاه

آن که تاج پادشاهی چون خورشید بر سر او می درخشد


دختر، پسر

فارسی
خاتون/khatun/

لقب زنان اشرافی، لقب همسر خاقان چین که انوشیروان دختر او را به همسری برگزید، به صورت پسوند همراه بع ...


دختر

فارسی
خارا/khara/

نوعی سنگ آذرین، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


دختر

فارسی

طبیعت، هنری
خارک

نوعی خرمای زرد و خشک


دختر

فارسی
خانم

کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها ...


دختر

ترکی
خرمن

توده غله درو شده، توده و مقدار انبوه از هر چیز


دختر

فارسی
خزان/khazan/

پاییز، نام سومین فصل سال، پس از تابستان و پیش از زمستان


دختر

فارسی

طبیعت
خوبرخ/khub rokh/

زیبارو، ( در قدیم ) خوب رو ( ی )


دختر

فارسی
خوش لقا

خوش ( فارسی ) + لقا ( عربی ) خوش صورت، زیبا


دختر

فارسی، عربی
خوشاب/xo (u) šāb/

روشن و شفاف، درخشان، کمپوت، آبدار و تازه، ( به مجاز )، میوه ای که با محلول آب و شکر می پزند، آبدار ...


دختر

فارسی
خوشابه/kho(u)šābe/

خوشاب، درخشان، تر و تازه، روشن، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به خوشاب


دختر

فارسی
خوشدل/khoš del/

راضی، خشنود، خوشحال، درحال شادمانی، پاک نیت، ( به مجاز )، راضی و خشنود، شاد، ( در قدیم ) امیدوار، د ...


دختر

فارسی
خوشرو/khoš ru/

خوش صورت، خوشگل، ( مجاز ) خندان، خنده رو، ( مجاز ) مهربان، ( به مجاز )، دارای چهره ی متبسم و مهربان ...


دختر

فارسی
خوشنام/khoš nām/

نکونام، صاحب حسن شهرت، صاحب شهرت نیکو، مشهور، آن که به نیکی شناخته شده است، دارای شهرت خوب


دختر

فارسی
خاشعه/xāšeee/

متواضع، فروتن، خدا ترس و پرهیزکار، ( مؤنث خاشع )، متواضع و فروتن، به معنی متواضع و فروتن، مؤنث خاشع


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خاطرافروز/khater-afruz/

روشن کننده خاطر، شادی بخش، خاطر ( عربی ) + افروز ( فارسی ) شادی بخش


دختر

فارسی، عربی
خاطرنواز/khater-navaz/

دلکش، مطبوع، خاطر ( عربی ) + نواز ( فارسی ) دلکش


دختر

فارسی، عربی
خالواش

نوعی سبزی معطر


دختر

گیلکی
ختا

نام سرزمین چین شمالی که محل زندگی قبایل ترک بوده است


دختر

فارسی
خداآفرید

آفریده خداوند


دختر، پسر

فارسی
خرام/kharam/

رفتاری همراه با ناز و زیبایی، وفای به وعده، خبرخوش، مژده


دختر

فارسی
خرشاد

خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران ‏خسروپرویز پادشاه ساسانی


دختر، پسر

فارسی
خرشید

خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران ‏خسروپرویز پادشاه ساسانی


دختر، پسر

فارسی
خرمه/khorrame/

نام همسر مزدک


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
خوب یار/khobyar/

یار خوب


دختر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر