اسم با حرف س - صفحه 5

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

سحرنوش/sahar nosh/

دوستدار سحر و روشنایی، صبوحی کننده، سحر ( عربی ) + نوش ( فارسی )


دختر

فارسی، عربی
سحورا/sahora/

غذایی که هنگام سحر میخورند


دختر

عربی
سدرا/sadra/

نام درختی در آسمان هفتم بهشت


پسر

فارسی
سدیدالدین

محکم و استوار در دین


پسر

عربی
سرآویز/saraviz/

آنچه به سر می آویزند


دختر

فارسی
سروتن/sarv tan/

آن که اندامی زیبا و بلندبالا دارد


دختر

فارسی
سرودخت/s.-dokht/

دختر سرو قد، ( سرو، دخت = دختر )، دختری که ویژگی سرو ( شادابی و طراوت ) را دارد، ( به مجاز ) خوش ان ...


دختر

فارسی
سروشان/sorušān/

نام جد بایزید بسطامی، ( سروش، ان ( جمع ) )، جمع سروش، ( اعلام ) نام جدّ بایزید بسطامی که به دستور ا ...


پسر

فارسی
سروین دخت/sarvin dokht/

دختر سرو گونه، ( سَروین، دخت = دختر )، دختری که ویژگی سرو ( شادابی و طراوت، بلند بالایی ) را دارد


دختر

فارسی
سروینه/sarvine/

منسوب به سَروین، مانند سرو، ) سَروین، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی
سریتا/serita/

اولین پزشک ایرانی در اوستا، نام اولین پزشک ایرانی


پسر

اوستایی، فارسی
سریران/sarirān/

منسوب به سَریر، تخت پادشاهی، ( سَریر، ان ( پسوند نسبت ) )


پسر

فارسی
سعدون/sadun/

خوشبخت


پسر

عربی
سلاله زهرا/s.-zahrā/

ترکیب دو اسم سلاله و زهرا ( فرزند و نیکو )، از نام های مرکب، ه سلاله و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
سلماز/solmaz/

سولماز، زنی که پژمرده و پیر نمی شود


دختر

ترکی
سمارسیس

ساردین، سردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی


دختر، پسر

یونانی
سمن اندام

سمن پیکر


دختر

فارسی
سمن چهر/s.-čehr/

آنکه چهره ی سفید و لطیف دارد، ( سَمن، چهر = چهره )، سمن چهره، سمن پیکر


دختر

فارسی
سمن دخت/s.-dokht/

دختر سفید چهره و لطیف، ( سَمن، دخت = دختر )، ( به مجاز ) زیبارو و سفید


دختر

فارسی
سمن دیس

مانند سمن، مانند یاسمن


دختر

فارسی
سمن رو/s.-ru/

سمن چهره، ( = سمن چهر )


دختر

فارسی
سمن گل

گل یاسمن


دختر

فارسی
سمنتا/s.-tā/

زیبارو، لطیف و خوش بو، [سَمن = یاسمن، ( به مجاز ) چهره ی سفید و لطیف، بوی خوش، تا = نظیر، مانند، لن ...


دختر

فارسی
سمنوی/samanoy/

خوشبو، معطر


دختر

فارسی
سمکنان

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی در نبرد کیخسرو با افراسیاب


پسر

فارسی
سمیح/samih/

بخشنده، بلندنظر، کریم


پسر

عربی
سنان الدین

آن که به منزله نیزه دین است و دشمنان را نابود می کند


پسر

عربی
سنیا/soniya/

آزاده، رها


دختر

سانسکریت، هندی
سهی دخت/sa(o)hi dokht/

دختر راست کردار و درست رفتار، ( سَهی = درست و راست، سهی = سها ( ستاره )، دخت = دختر )، دختر درست و ...


دختر

فارسی
سهیراد/sahirād/

جوانمرد راست و بلند، ( سَهی = راست و بلند، راد = جوانمرد، آزاده، بخشنده )، جوانمرد آزاده ی راست قام ...


پسر

فارسی
سهیزاد/sahizad/

زاده بلند قامت، مرکب از سهی ( صفت سرو، راست ) + زاد


دختر

فارسی
سوادا/sevada/

سیاه


پسر

ارمنی
سوبار/subar/

سدّ آب


پسر

ترکی
سوبیتای

نام پسر تولی پسر چنگیزخان پادشاه مغول


پسر

مغولی
سوتا/sevta/

همتای عشق


دختر

ترکی، فارسی
سوجا/souja/

مکان روشنایی و نور


دختر

فارسی
سوریاش/soryash/

خدای نور و خورشید


پسر

فارسی
سوریتا/suritā/

نظیر و مانند گل سرخ، ( سوری = گل سرخ، تا = نظیر، مانند، لنگه )، لنگه ی گل سرخ، ( به مجاز ) سرخ گون، ...


دختر

فارسی
سوریدخت/s.-dokht/

دختری که مثل گل سرخ است، زیبارو، ( سوری، دخت = دختر )، دختر سرخ رنگ


دختر

فارسی
سوزیار/sozyar/

یار دلسوز و عاشق


دختر

کردی
سوسا/susa/

شهر های لر نشین شوش و شوشتر، مرکب از سو ( روشنایی، نور ) + سا ( پسوند شباهت و همانندی )


دختر

فارسی
سوسنک/sosanak/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
سوشا/susha/

موعود آخرالزمان دین زرتشت، مترادف سوشیانت به معنی منجی، سوشیانت، نجات دهنده، نام هریک از موعودهای د ...


پسر

فارسی
سوشیا

سوشیانت، نجات دهنده، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند


پسر

اوستایی، پهلوی
سوفرا/sofra/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری اهل شیراز


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سوفی/sufi/

حکیم


دختر

یونانی
سولاف/solaf/

آبشار، آبشارکوچک


دختر

کردی
سولدوز/soldoz/

ستاره آب، نام قدیمی سیّاره عطارد یا تیر


پسر

ترکی
سولین/sulin/

غنچه تازه شکفته


دختر

کردی

طبیعت
سومیتا/somita/

لطف و محبت، مهربانی


دختر

فارسی
سومینا/sominā/

سومینا


دختر

عربی
سوناز/sonaz/

ناز عشق


دختر

ترکی
سونالیکا/sonalika/

طلا


دختر

سانسکریت
سونیتا/sonita/

فرهیخته، محترم


دختر

هندی
سوینا/sevina/

بانوی عشق


دختر

ترکی
سوینچ/sevinch/

شادی


دختر

ترکی
سی سام

نام دختر مگابات


دختر

یونانی
سی سی کام

کامروا


دختر

فارسی
سی سیماک

نام یکی از سرداران پارسی داریوش هخامنشی


پسر

فارسی
سی گل

سی عدد گل


دختر

فارسی
سیامند/siyamand/

نام کوهی است


پسر

کردی
سیب گل

شکوفه سیب


دختر

فارسی
سیتاک/sitak/

نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سیتکا/sitka/

مرغ مینا


دختر

گیلکی
سیرخ/sirokh/

نام یکی از سرداران سپاه وشمگیر


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سیمادخت/s.-dokht/

زیبارو، ( سیما، دخت= دختر )


دختر

فارسی، عربی
سیمرخ/sim rokh/

آن که چهره ای سفید چون نقره دارد


دختر

فارسی
سیمین چهر/s.-čehr/

سیمین عذار، سپید گونه، ( سیمین، چهر = چهره ) ( = سیمین عذار )


دختر

فارسی
سیمین رو/s.-ru/

سیمین عذار، سپید گونه، ( = سیمین عذار )


دختر

فارسی
سیمین فر/s.-far/

دارای شکوه و جلال، ( سیمین = نقره ای، فر = شکوه و جلال ) ( به مجاز ) دارای شکوه و جلال و والا و ارز ...


دختر

فارسی
سینادخت/s.-dokht/

دختر دانا و دانشمند، دختر با علم و دانش


دختر

فارسی
سیناز/sinaz/

دختر با ناز و مهربان


دختر

لری
سینامهر/s.-mehr/

ترکیب دو اسم سینا و مهر ( سینه و صدر و محبت )، ( سینا = سینه و صدر، مهر = رحم، شفقت، محبت، عشق )، ر ...


پسر

فارسی
سیناک/sinak/

نام یکی از بزرگان فارسی در زمان اشک هجدهم پادشاه اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سیوا/sivā/

سیب، ( سیو = سیب، الف ( اسم ساز ) )


دختر

مازندرانی
سابق الدین

پیشی گیرنده در دین


پسر

عربی
سابود/sabod/

هاله، خرمن ماه


دختر

فارسی
سابین

سروکوهی


دختر، پسر

فرانسوی
ساتی/sati/

در مصر باستان، نام فرشته نگهبان ارواح


دختر

فارسی
ساتین/sātin/

محبوب و دوست داشتنی، ( به مجاز )


دختر

فارسی
سارال/sārāl/

نام روستایی در نزدیکی سنندج، ( اعلام ) نام بخشی در شهرستان دیواندره در استان کردستان


دختر

کردی
سارپ/sarp/

سر سخت


پسر

ترکی
ساردین

سمارسیس، سردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی


دختر، پسر

یونانی، فرانسوی
سارمه/sārme/

نام روستایی در شهرستان فومن در استان گیلان


دختر

گیلکی
سارویه/sāruye/

نام قدیم همدان، ( اَعلام ) ) ابن فرخان بزرگ، از فرمانداران آل دابویه در طبرستان


پسر

مازندرانی
ساریان/sariyan/

نام روستایی در نزدیکی مشهد


دختر

فارسی
سازک/sazak/

ساز کوچک


دختر

فارسی

پرنده، هنری
سازین

نام روستایی در نزدیکی زنجان


دختر

فارسی
ساشا/sasha/

مدافع و محافظ مردان، ریشه اصلی نام ساشا یونانی است اما در زبانهای روسی و فرانسه و انگلیسی بکاربرده ...


دختر، پسر

یونانی
ساطعه/satee/

درخشنده، روشن، مؤنث ساطع


دختر

عربی
سال مه/saleme/

مؤنث سالم، فاقد بیماری، بدون عیب یا خرابی


دختر

عربی
سالسا/salsa/

تند و تیز، نوعی سسس اسپانیایی


دختر

لاتین
سالویا/salviya/

نام گلی است


دختر

لاتین

گل
ساما/sāmā/

سام، سیاه، منسوب به سام، ( = سام )


دختر، پسر

اوستایی، پهلوی
سامانتا/samanta/

دختر آسمانی


دختر

لاتین
سامره/sāmere/

افسانه سرا، گوینده افسانه، قصه گو، مؤنث سامر، نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع ...


دختر

عربی
سامیان

نام روستایی در نزدیکی اردبیل


پسر

فارسی
سانوا/sanva/

دختر خوش سخن، بانویی که شیرین حرف می زند


دختر

فارسی
سانک/sanak/

شبیه کوچک


پسر

فارسی
ساهر/sāher/

بیدار


پسر

عربی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسر با ساسم دختر با س