لاغوس

لغت نامه دهخدا

لاغوس. ( معرب ، اِ ) به زبان رومی در مؤیدالفضلاء خرگوش را گویند و به عربی ارنب و به خطائی توشقان خوانند. گویند پای وی تا با زن باشد آبستن نشود. اگر پنیر مایه او را با مسکه و عسل حل کنند هر زنی که بخورد دیگر آبستن نشود و اگر بخود برگیرد آبستن گردد. ( برهان ) ( آنندراج ). لاغون. ( برهان ). لاغوتی. ( فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ارنب برّی شود.

لاغوس. ( اِخ ) رجوع به بطلمیوس لاغوس ، و هم رجوع به لاگس شود.

لاغوس. ( اِخ ) نام چند ناحیه در لیسبن و افریقا و مکزیک و روم. رجوع به لاگس شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) خرگوش ارنب .
نام چند ناحیه در لیسبن و افریقا و مکزیک و روم

پیشنهاد کاربران

بپرس