سابق الایام


برابر پارسی: روزگار پیشین، روزگار گذشته، درگذشته ها

لغت نامه دهخدا

سابق الایام. [ ب ِ قُل ْ اَی ْ یا ] ( ع اِ مرکب ) روزگار گذشته. گذشته. پیش. پیشی. در سابق : ثبات بر عهد و میثاقی که با سلطان داشت در سابق الایام فرامی نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 تهران ص 331 ).

فرهنگ فارسی

روزگار گذشته ایام پیشین : ثبات بر عهد و میثاقی که با سلطان داشت در سابق الایام فرامی نمود .
روزگار گذشته

پیشنهاد کاربران

بپرس