ذابل
مترادف ذابل: پژمرده، پلاسیده، خشکیده، ضعیف، لاغر، نزار
لغت نامه دهخدا
ذابل. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن طفیل السدوسی ، صحابی است. و جمیعة دختر او از وی یک حدیث روایت کرده است.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. لاغر، نزار.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید