حاضر شدن


مترادف حاضر شدن: حضوریافتن، ظاهر شدن، حاضر گشتن، آماده شدن، فراهم شدن، مهیا شدن، مهیا گشتن، قبول مسئولیت کردن، با هم کنار آمدن، توافق کردن، به توافق رسیدن

معنی انگلیسی:
appear, to be present, report, prepare

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - پدید آمدن ظاهر شدن . ۲ - موجود شدن تولید گشتن .

مترادف ها

show up (فعل)
حضور یافتن، کسی را لو دادن، حاضر شدن

پیشنهاد کاربران

آماده شدن
حضور یافتن ؛ حاضر شدن.
Attend
تیار شدن ( آماده شدن )

بپرس