cinnamon

/ˈsɪnəmən//ˈsɪnəmən/

معنی: دارچین، رنگ زرد سبز
معانی دیگر: دارای دارچین، دارچینی، دار چین (پوست درونی درختان جنس cinnamomum از خانواده ی laurel - بومی جنوب شرقی آسیا)، پوست این درختان، درخت دارچین، رنگ دارچین، قهوه ای مایل به زرد، دارچین فام، ش دارچین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a spice made from the inner bark of any of several tropical Asian trees.

- The apple pie smelled of cinnamon.
[ترجمه Hanna fry] پای ( نوعی کیک ) سیب بوی دارچین میداد
|
[ترجمه کوثر] پای سیب بوی دارچین می داد
|
[ترجمه گوگل] پای سیب بوی دارچین می داد
[ترجمه ترگمان] پای سیب بوی دارچین می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a tree that bears this bark.

جمله های نمونه

1. cinnamon bread
نان دارچین دار

2. Ginger, nutmeg, cinnamon, pepper and cloves are common spices.
[ترجمه گوگل]زنجبیل، جوز هندی، دارچین، فلفل و میخک از ادویه های رایج هستند
[ترجمه ترگمان]زنجبیل، جوز هندی، دارچین، فلفل و میخک نوعی ادویه معمولی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cinnamon, ginger and cloves are all spices.
[ترجمه گوگل]دارچین، زنجبیل و میخک همگی ادویه جات هستند
[ترجمه ترگمان]دارچین، زنجبیل و میخک همه ادویه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mix the cinnamon with the rest of the sugar.
[ترجمه گوگل]دارچین را با بقیه شکر مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]دارچین را با بقیه شکر مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their bread is spiced with cinnamon.
[ترجمه گوگل]نان آنها با دارچین ادویه شده است
[ترجمه ترگمان]نان آن ها با دارچین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They sell cinnamon rolls on steroids.
[ترجمه گوگل]آنها رول دارچین را روی استروئید می فروشند
[ترجمه ترگمان]اونا دارچین رو به استروئید میفروشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cinnamon is an excellent flavour enhancer.
[ترجمه گوگل]دارچین یک تقویت کننده طعم عالی است
[ترجمه ترگمان]دارچین عطر بسیار خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He spiced the biscuits with cinnamon.
[ترجمه گوگل]بیسکویت ها را با دارچین ادویه کرد
[ترجمه ترگمان]بیسکوییت را با دارچین چرب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drinking ginger tea and cinnamon tea are traditional ways of keeping healthy in the winter, he says.
[ترجمه گوگل]او می گوید که نوشیدن چای زنجبیل و چای دارچین روش های سنتی برای حفظ سلامتی در زمستان است
[ترجمه ترگمان]او می گوید نوشیدن چای زنجبیل و چای دارچین روش های سنتی حفظ سلامتی در زمستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To make the cinnamon butter, beat the butter with the icing sugar and cinnamon and spread on to the split scones.
[ترجمه گوگل]برای تهیه کره دارچین، کره را با پودر شکر و دارچین بزنید و روی اسکون های تقسیم شده پخش کنید
[ترجمه ترگمان]برای اینکه کره دارچین را بسازیم، کره را با شکر و دارچین icing و به the تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stacks of cinnamon bread, bowls of butter and honey, glasses of buttermilk.
[ترجمه گوگل]پشته های نان دارچینی، کاسه های کره و عسل، لیوان های دوغ
[ترجمه ترگمان]دسته های نان cinnamon، کاسه کره و عسل، لیوان آب buttermilk
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Add reserved onions and walnuts with dash cinnamon and cook slowly, uncovered, adding water as needed, about 20 minutes.
[ترجمه گوگل]پیاز و گردو را به همراه دارچین اضافه کنید و به آرامی و بدون درپوش تفت دهید و به میزان لازم آب اضافه کنید، حدود 20 دقیقه
[ترجمه ترگمان]پیاز و گردوی ذخیره شده را با دارچین dash اضافه کنید و به آرامی بپزید و آب را به آرامی اضافه کنید و در حدود ۲۰ دقیقه به آب اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oatmeal is great, especially with walnuts, raisins and cinnamon.
[ترجمه گوگل]جو دوسر به خصوص با گردو، کشمش و دارچین عالی است
[ترجمه ترگمان]بلغور خوب است، به خصوص با گردو، کشمش و دارچین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sprinkle mace, cinnamon, dash salt, citron, orange peel, apricots, dates and sugar over yams.
[ترجمه گوگل]ماس، دارچین، نمک داش، مرکبات، پوست پرتقال، زردآلو، خرما و شکر را روی سیب زمینی ها بپاشید
[ترجمه ترگمان]mace، دارچین، نمک dash، citron، پوست پرتقال، زردآلو، خرما و شکر را روی سیب زمینی ها بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cassia bark is the Oriental version of cinnamon and can be used as a dried bark or ground into powder form.
[ترجمه گوگل]پوست کاسیا نسخه شرقی دارچین است و می توان از آن به عنوان پوست خشک یا آسیاب شده به شکل پودر استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]پوست درخت دارچین، نسخه شرقی دارچین است و می تواند به عنوان پوست خشک و یا خاک خشک به شکل پودر به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارچین (اسم)
cinnamon

رنگ زرد سبز (اسم)
cinnamon

تخصصی

[شیمی] 1- دار چین (پوست درونی درختان جنس Cinnamomum از خانواده ى laurel بومی جنوب شرقی آسیا) 2- پوست این درختان 3-درخت دارچین 4- رنگ دارچین، قهوه اى مایل به زرد، دارچین فام 5- داراى دارچین، دارچینی

انگلیسی به انگلیسی

• spice made from the bark of an east indian tree
tasting like cinnamon; reddish brown
cinnamon is a spice used for flavouring sweet food and curries.

پیشنهاد کاربران

cinnamon roll = در روابط عاشقانه، به کسی می گویند که از درون آرام و گوگولی و دوست داشتنی است؛ در تضاد با �آلفا� که معمولاً شخصیت محافظ، سلطه گر و خشن دارد.
دارچین Cinnamon
نام علمی Cinnamomum zelanicum
تعدادی از ادویه جات معروف به انگلیسی:
pepper = فلفل
black pepper = فلفل سیاه
red pepper = فلفل قرمز
salt = نمک
turmeric = زردچوبه
saffron = زعفران
cinnamon = دارچین
...
[مشاهده متن کامل]

cardamom = هل
ginger = زنجبیل
fennel = رازیانه
caraway = زیره
cumin = زیره
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید

دارچین

نوعی نژاد خرگوش
My mother use a lot of cinnamon in her food
دارچین

بپرس