ciliate


معنی: ریشه دار، مژه دار، مژگان دار
معانی دیگر: رجوع شود به: hair shirt، مژکدار، پرزچه دار، مویچه دار (رجوع شود به: ciliated) (cilia هم می گویند)، مودار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various protozoans having cilia.
صفت ( adjective )
مشتقات: ciliately (adv.), ciliation (n.)
• : تعریف: possessing cilia.

جمله های نمونه

1. Leaves strongly ciliate at margin; achenes smooth and shiny (in E North America).
[ترجمه گوگل]برگها در حاشیه به شدت مژه دار هستند آخن ها صاف و براق (در آمریکای شمالی شرقی)
[ترجمه ترگمان]برگ ها به شدت به حاشیه رانده می شوند؛ achenes صاف و درخشان (در E شمالی آمریکا)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This topology suggests that Maristentor is a holotrichous ciliate(the class Heterotrichea)and should not be placed in the family Stentoridae, but be given a new taxonomic position.
[ترجمه گوگل]این توپولوژی نشان می دهد که Maristentor یک مژک دار هولوتریکو (کلاس Heterotrichea) است و نباید در خانواده Stentoridae قرار گیرد، بلکه یک موقعیت طبقه بندی جدید به او داده شود
[ترجمه ترگمان]این توپولوژی نشان می دهد که Maristentor یک ciliate holotrichous (کلاس Heterotrichea)است و نباید در the خانواده قرار داده شود، بلکه باید یک طبقه بندی جدید طبقه بندی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Any of various ciliate protozoans of the genus Vorticella, having a bell-shaped body and living underwater on a slender stalk often attached to a plant or other object.
[ترجمه گوگل]هر یک از تک یاخته های مختلف مژک دار از جنس Vorticella که بدنی زنگوله شکل دارند و در زیر آب روی یک ساقه باریک زندگی می کنند که اغلب به یک گیاه یا جسم دیگر متصل است
[ترجمه ترگمان]هر کدام از انواع مختلف protozoans جنس از جنس Vorticella، داشتن یک بدن به شکل زنگ و زندگی در زیر آب در یک ساقه باریک اغلب به یک گیاه یا شی دیگر متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The smaller of two nuclei in ciliate protozoans that contains genetic material and functions in reproduction.
[ترجمه گوگل]کوچکتر از دو هسته در تک یاخته های مژگانی که حاوی مواد ژنتیکی است و در تولید مثل عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این هسته کوچک تر از دو هسته در ciliate protozoans است که حاوی مواد ژنتیکی و توابع تولید مثل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Raceme rachis white- ciliate along margins; upper glume sharply keeled throughout, keel narrowly winged.
[ترجمه گوگل]Raceme rachis white- مژه دار در امتداد حاشیه گلوم فوقانی به شدت در سرتاسر پیچ خورده است، کیل با بال باریک
[ترجمه ترگمان]Raceme با حاشیه های سفید - ciliate در امتداد حاشیه های؛ glume بالایی به شدت به طور ناگهانی در تمام طول کشتی به طور دقیق بال دار شدند و به سختی بال بال دار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Calyx ciliate; corolla yellow to greenish yellow.
[ترجمه گوگل]گل مژک دار; کرولا زرد تا زرد مایل به سبز
[ترجمه ترگمان]calyx ciliate؛ corolla زرد رنگ زرد رنگ زرد مایل به سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Balantinium coli is a giant ciliate that causes diarrhea in humans.
[ترجمه گوگل]Balantinium coli یک مژه غول پیکر است که باعث اسهال در انسان می شود
[ترجمه ترگمان]Balantinium coli یک ciliate بزرگ است که باعث اسهال در انسان ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Using protargol technique the morphogenesis of a marine ciliate, Uronychia setigera during its asexual division has been studied.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تکنیک پروتارگول، مورفوژنز یک مژک دار دریایی، Uronychia setigera در طی تقسیم غیرجنسی آن مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تکنیک protargol، morphogenesis یک ciliate دریایی، Uronychia setigera در طول تقسیم غیر جنسی خود مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ciliate was plentiful in C/N zone. Biofilm in N zone was mainly consists of nitrifiers.
[ترجمه گوگل]مژیک در منطقه C/N فراوان بود بیوفیلم در ناحیه N عمدتاً از نیتریفایرها تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]Ciliate در منطقه C \/ N فراوان بود Biofilm در منطقه N به طور عمده از nitrifiers تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most marine gastropod mollusks develop a ciliate swimming organ in certain larval stages.
[ترجمه گوگل]اکثر نرم تنان گاستروپود دریایی یک اندام شنای مژک دار در مراحل خاصی از لاروی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نرم تنان دریایی gastropod در مراحل تکامل لاروی یک عضو شنا ciliate را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ciliate Ddscribing a structure, such the margin of a leaf, fringed with fine hairs.
[ترجمه گوگل]مژک Dds نوشتن یک ساختار، مانند حاشیه یک برگ، حاشیه‌دار با کرک‌های ظریف
[ترجمه ترگمان]Ciliate یک سازه است، مانند حاشیه یک برگ که دارای موهای خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this paper, it is first reported that a new disease caused by one kind of endoparasitic ciliate has existed among the cage-cultured large yellow croakers in Luoyuan Bay, Fuzhou, China.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، برای اولین بار گزارش شده است که یک بیماری جدید ناشی از یک نوع مژک انگلی درون انگلی در میان غوغاهای زرد بزرگ در قفس در خلیج Luoyuan، فوژو، چین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ابتدا گزارش شده است که بیماری جدیدی که توسط یک نوع از endoparasitic ciliate ایجاد شده است در بین croakers زرد بزرگ در Luoyuan بی، Fuzhou، چین وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An automatic counting system was developed to count the ciliate, such as paramecium, and obtained more accurate and efficient results as compared to the manual counting method.
[ترجمه گوگل]یک سیستم شمارش خودکار برای شمارش مژه‌داران مانند پارامسیوم توسعه داده شد و نتایج دقیق‌تر و کارآمدتری در مقایسه با روش شمارش دستی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]یک سیستم شمارش اتوماتیک برای شمارش the، مانند paramecium، توسعه داده شد و نتایج دقیق تر و کارآمدتر را در مقایسه با روش شمارش دستی بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A modified protargol staining method for quantitative study of planktonic ciliate ecology has been reported.
[ترجمه گوگل]یک روش رنگ‌آمیزی پروتارگول اصلاح‌شده برای مطالعه کمی اکولوژی مژک‌دار پلانکتون گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش رنگ آمیزی protargol اصلاح شده برای بررسی کمی اکولوژی ciliate گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریشه دار (صفت)
barbate, ciliate, stubby, ciliated, rooty, filose, fimbriate

مژه دار (صفت)
ciliate, ciliated

مژگان دار (صفت)
ciliate, ciliated

تخصصی

[زمین شناسی] مژکدار اسم: هر پرتوزوآن یا تک یاخته های متعلق به رده سیلیتا، که بوسیله حضور مژکها در طی چرخه حیات خود تشخیص داده می شود. گستردگی زمانی شناخته شده: از ژوراسیک بالایی تا عهد حاضر. صفت: دارای مژکها یا تاژکها.

انگلیسی به انگلیسی

• having tiny hairlike parts
organism that belongs to the ciliata group (zoology)

پیشنهاد کاربران

ciliate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: مژه دار
تعریف: ویژگی برگی که حاشیه ای با شرّابۀ کرکی داشته باشد

بپرس