cicerone

/ˈsɪsəˌroni//ˌt͡ʃɪt͡ʃəˈrəʊni/

معنی: راهنما، بلد
معانی دیگر: (در سفرهای تفریحی و آموزشی و بازبینی موزه ها و بناهای قدیمی و غیره) راهنما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cicerones, ciceroni
• : تعریف: a guide who shows and explains a place's history, features, or the like.
مشابه: guide

جمله های نمونه

1. Cicerone: Oh that Jeez that is just a white horse.
[ترجمه گوگل]سیسرون: آه آن جیز که فقط یک اسب سفید است
[ترجمه ترگمان]اوه خدای من این فقط یه اسب سفیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The visitors were gathered in the hall by cicerone.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان توسط سیسرون در سالن جمع شدند
[ترجمه ترگمان]The در تالار جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cicerone is the depicter of the aesthetic information and the coordinator of aesthetic activities.
[ترجمه گوگل]سیسرون تصویرگر اطلاعات زیبایی شناختی و هماهنگ کننده فعالیت های زیبایی شناختی است
[ترجمه ترگمان]بلد the اطلاعات زیبایی شناختی و هماهنگ کننده فعالیت های زیبایی شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cicerone : What're you talking about? Who hell be here waving for lift in such hour?
[ترجمه گوگل]سیسرون: در مورد چی حرف میزنی؟ چه کسی در چنین ساعتی اینجا برای بلند کردن دست تکان می دهد؟
[ترجمه ترگمان]درباره چی حرف می زنی؟ چه کسی در این ساعت برای بلند کردن دست تکان می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Michael: Oh, then I assume you have a cicerone quite a long time, haven't you.
[ترجمه گوگل]مایکل: اوه، پس من فرض می کنم که شما مدت زیادی سیسرون دارید، نه
[ترجمه ترگمان]پس من فرض می کنم که تو خیلی وقت داری، مگه نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cicerone: Stop scaring people ok ? It must be an illusion.
[ترجمه گوگل]سیسرون: از ترساندن مردم دست بردارید خب؟ باید یک توهم باشد
[ترجمه ترگمان]ملت رو نترسون، باشه؟ باید یه توهم باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cicerone: Well, not actually. I used to be an accountant in the company.
[ترجمه گوگل]سیسرون: خوب، در واقع نه من قبلاً در شرکت حسابدار بودم
[ترجمه ترگمان] خب، در واقع نه قبلا حسابدار شرکت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gary Deckenson is collating information which will be published by Cicerone Press sometime this year with a bit of luck.
[ترجمه گوگل]گری دکنسون در حال جمع آوری اطلاعاتی است که توسط Cicerone Press در سال جاری با کمی شانس منتشر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]گری Deckenson اطلاعاتی است که در سال جاری توسط انتشارات cicerone منتشر خواهد شد با کمی شانس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hearing the sound of the engine, passengers file in the bus. And the cicerone does the nose-count again.
[ترجمه گوگل]با شنیدن صدای موتور، مسافران در اتوبوس پرونده می گیرند و سیسرون دوباره شمارش بینی را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]مسافران با شنیدن صدای موتور، وارد اتوبوس می شوند و بلد دوباره the را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hearing the sound of the engine, passengers file in the bus . And the cicerone nose - count again.
[ترجمه گوگل]با شنیدن صدای موتور، مسافران داخل اتوبوس پرونده می گیرند و بینی سیسرون - دوباره بشمار
[ترجمه ترگمان]مسافران با شنیدن صدای موتور، وارد اتوبوس می شوند و دوباره بینی بلد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My sister is employed a travel agency as a cicerone.
[ترجمه گوگل]خواهر من به عنوان سیسرون در آژانس مسافرتی استخدام می شود
[ترجمه ترگمان]خواهرم به عنوان بلد یک آژانس مسافرتی استخدام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهنما (اسم)
leader, guidance, adviser, advisor, guide, guideline, index, signal, clue, conductor, cicerone, key, usher, fingerpost, flagman, keynote, keyword, landmark, pacemaker, lead-up, loadstar, lodestar

بلد (اسم)
cicerone

انگلیسی به انگلیسی

• tour guide

پیشنهاد کاربران

بپرس