اسم با حرف خ

دوست، دوست یک دل، لقب حضرت ابراهیم ( ع ) در قرآن کریم، لقب ابراهیم ( ع )

پادشاه، نیک نام، نام چند تن از پادشاهان ایران، ( معرب پهلوی )، ( اَعلام ) شاه سلسله ی اشکانی: [، می ...

خیرالهی، نیکویی خدا، نیکی خداوند

جاودان، پاینده، همیشگی، ( در قدیم ) پاینده و جاوید، ( اَعلام ) ) خالد ابن اسعد [قرن اول هجری] صحابی ...

نام یکی از پیامبران، ( اَعلام ) ) پیامبری که بنا به روایات با شستشو در چشمه ی آب حیات عمر جاودان یا ...

جانشین، فرزند صالح، شایسته، صالح، ( به مجاز ) پیروی کننده از پدر در اخلاق و کردار، ( در قدیم ) فرزند

دلیر، نیرومند، نام دو تن از پادشاهان هخامنشی، ( اَعلام ) نام دو تن از شاهان هخامنشی ) خشایارشای اول ...

دوست خداوند، لقب حضرت ابراهیم ( ع )، دوست خدا، ع خلیل، لقب ابراهیم ( ع )

آفریننده، از نام ها و صفات خداوند، آن که کسی یا چیزی را پدید می آورد، به وجود آورنده، از نام های خد ...

فرخنده، مبارک، سرسبز و با طراوت، شاد، خوشحال، خوب، خوش

خیمه، چادر دوز، خیمه فروش، نام حکیم عمر خیام نیشابوری فیلسوف، ریاضی دان، منجم و شاعر نامدار ایران، ...

نقش و طرح های تزیینی، آخرین، ( در صنایع دستی )، نقوش و طرح های تزیینی روی چوب، ( در قدیم ) انگشتر، ...

دوست و یار شاد، دوست و یار شاد و شادمان

خوشحال و راضی، ( در قدیم ) قانع

ترکیب دو اسم خلیل و رحمان ( دوست و مهربان )، ( = خلیل الله )، ( خلیل الله

سخن ران، آن که در سخنرانی مهارت دارد، آن که خطبهی نماز جمعه را میخواند، ( اعلام ) ) عبدالجواد خطیب ...

دارای زندگی راحت، دارای زندگی راحت و بارفاه

پاک سرشت

خدا ( فارسی ) + مراد ( عربی ) نام یکی از سرداران کریمخان زند

نام پزشکی ایرانی در دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی

خردمند، دارنده خرد، ( خَرد، یار ( پسوند دارندگی ) )، دارنده ی خَرد، خَردمند

ترکیب دو اسم خرم و شاد ( فرخنده و خوشحال )، شادان، بسیار شاد، با طراوت و شاداب

داده پادشاه

زاده پادشاه

پادشاهِ شادمان، پادشاه شاد و خرم

ترکیب دو اسم خلیل و محمد ( دوست و ستوده )، از نام های مرکب، خلیل و محمّد

دارای اصل و نژاد نیکو، نکوزاد

آن که چهره ای زیبا و خوشایند دارد

خوشنام، نیک نام، ( کردی )، نوعی انگور سیاه دانه بزرگ، ( اعلام ) نام یکی از طوایف کرد در ناحیهی چقلا ...

خیری که از علی ( ع ) رسیده است، آن که خبر و نیکی اش چون خیر و نیکی علی ( ع ) است

شادمان، خوشحال، قانع، خشنود، راضی و قانع

آگاه، دانا، از نام های خداوند تعالی، واقف، مطّلع

خروشنده، فریاد کنان، نالان، آن که خروش بر می آورد، ( به مجاز ) پر تلاطم و پر سر و صدا و جوشان

کسی که به امری اقرار و اعتراف می کند، مقر، معترف، اقرارکننده

حسن و خوبی

خرداد، ماه سوم از سال شمسی، روز ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( = خرداد )

خورشید، ( به مجاز ) آفتاب

نام سردار ایرانی در زمان رستم فرخزاد

عطا شده از سوی خداوند

دوستدار خداوند

خدا ( فارسی ) + طلب ( عربی ) خداجو

آن که خداوند یار اوست

کمال، درستی، ماه سوم از سال خورشیدی، ماه آخر بهار، [قدیمی] روز ششم از هر ماه خورشیدی، ( پهلوی، harv ...

نام یکی از پادشاهان ساسانی

خورزاد، نام یکی از پسران خسروپرویز پادشاه ساسانی

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی

شاه دلیر نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی، مرکب از خشیه به معنای شاه و ارش به معنی مرد دلیر

تحریفی از نام پادشاه هیاطله

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری در زمان هرمز پسر انوشیروان پادشاه ساسانی

به معنای زمین درخشان، ناحیه ای از ایران قدیم که اکنون جزو ازبکستان است، ( اوستایی، خوائیریزَم )